۲۵ مرداد ۱۳۸۵، ۱۲:۵۶

به مناسبت بعثت پيامبر(ص)- 3

ويژگيهاي اخلاقي رسول خدا(ص)

ويژگيهاي اخلاقي رسول خدا(ص)

خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: رسول اكرم(ص) به عنوان خاتم پيامبران از ويژگيهاي خاصي برخوردار هستند كه آگاهي از آنها براي هر انسان مسلماني ضروري بوده، شناخت بهتر پيامبر اسلام و ويژگيهاي بارز مسلماني را موجب شده، عشق به آموزه هاي اسلام را افزايش داده و چهره واقعي اسلام و مسلمان را تبيين خواهد كرد .

به گزارش خبرگزاري مهر، در ميان ويژگي‌هاي رسول خدا (ص‌) هيچ چيزي مهمتر از اخلاق آن حضرت نيست. اين ويژگي ‌همان چيزي است كه خداوند، رسول خود را به دان ستوده و فرموده است‌: « انك لعلي خلق عظيم »‌، تو بهترين خلق و خو را داري‌. و خود رسول (ص‌) هم فرموده است كه براي احياي مكارم اخلاقي مبعوث گشته است و تازه مسلمانان نيز وقتي وصف آن حضرت را براي ديگران مي ‌گفتند، مهمترين ويژگي دعوتش را همين مي‌ دانستند كه‌: «و يأمر بمكارم الاخلاق‌».

حضرت‌ بعدها هم در آموزه‌هاي خود روي اخلاق تكيه بسياري داشت و مي ‌فرمود: خداوند كريم است‌، كرامت و ارزشهاي اخلاقي (معالي الاخلاق‌) را دوست دارد و جاي ديگر هم فرمود: سنگين‌ ترين چيز در ترازوي مؤمن در روز قيامت «حسن خلق‌» است و فرمود: بهترين دوست من از ميان شما، كسي است كه بيشترين دوستي را با مردم دارد و به همين قياس رابطه غير دوستانه ‌.

برخورد با خشك مقدسي‌

يك جنبه مهم تاريخ زندگي پيامبر(ص‌) رعايت دقيق قوانين الهي و وحياني است‌. پيامبر تابع قرآن ‌است و به هيچ روي مجاز به تخطي از آنها نيست‌. در اينباره‌ بسان قرآن، از افراط و تفريط بيزار است و تلاش مي‌كند همان گونه كه به او دستور داده شده تا مستقيم حركت كند «و استقم كما امرت‌» همين رويه را ميان مردم نيز ترويج كند. حضرت مي‌كوشد تا احكام را به مردم ياد بدهد و حدود دين و احكام شرعي را مشخص كند.

به گزارش پايگاه پيامبر اعظم (ص)، در اين ‌ميان‌ يك اصل مهم‌ تفهيم اين نكته به مردم است كه دين را بايد از خدا و رسول بگيرند و حلال و حرام را بر اساس قرآن و سنت بشناسند. در خود قرآن‌ از يهود به خاطر اين كه بي ‌دليل برخي از حلالها را حرام‌ كرده ‌اند، چندين بار گله شده است‌. قرآن و رسول و امامان دين‌، به همان اندازه كه از لاابالي ‌گري بيزار هستند از خشك مقدسي كه ناشي از ضعف قوه عقلاني و تمسك به ظواهر است نيز بيزارند.

پيامبر (ص‌) بدون اجازه خداوند چيزي را حلال يا حرام نمي كرد . رعايت حلال و حرام الهي‌، جزو اصولي بود كه پيامبر به مردم آموزش مي ‌داد و بر آن تأكيد مي‌كرد.  اين ‌مطلب را قرآن هم مكرر فرموده بود كه اينها حدود الهي است و تخطي از آنها بر هيچ كس روا نيست‌. آنچه هست‌، اينكه قرآن و حديث بايد با درايت فهميده شود و ظاهرنگري‌، انسان را به كج فهمي ‌مي‌كشاند.

نظافت شخصي و عطر زدن و..

پيامبر (ص‌) زندگي اجتماعي و فردي خود را در شكل معمول و حتي خوب آن شكل مي ‌داد. لباس ‌سفيد مي‌پوشيد، عطر مي‌زد، موهاي سر را مرتب شانه مي‌ كرد و مرتب دندان‌هايش را مسواك مي‌كرد. در ميان اين مسائل‌، عطر زدن براي آن حضرت يك اصل بود. در روايت هست كه در خانه پيامبر، محلي ‌بود كه پيامبر هميشه از آنجا خود را عطر مي‌زده است .

تصور عمومي چنان است كه گويي اگر كسي ثروتمند نباشد، نبايد از اين قبيل امور استفاده كند، درحالي كه چنين نيست‌. حضرت خود زندگي ساده ‌اي داشت‌، روي همان حصيري كه شبها نماز شب مي ‌خواند، روز مي ‌نشست و با مردم گفتگو مي ‌كرد و ميهمانانش را پذيراي مي ‌نمود . نوع غذا خوردن او نيز در همان حد معمول بود، روي زمين مي‌ نشست و غذا مي‌خورد، اما از رسيدگي به خود و تميز و معطر بودن غافل نبود .

پيامبر و شوخ طبعي‌

پيامبر (ص‌) فردي شوخ طبع بود و هيچ حالت خشم و عصبانيت در او ديده نشد. در حديث آمده است‌: كان بالنبي دعابة‌، يعني مزاحا. اما اين تبسم به معناي قهقهه زدن نبوده بلكه فقط متبسم بود: ما رأيت النبي‌ ضاحكا ما كان الا يتبسم‌. اين شوخ طبعي هم خود او را سرحال نگاه مي‌داشت و هم مردم را آرام و راضي نگاه مي ‌داشت‌.

عبادت حضرت‌

عبادت حضرت نيز استثنايي بود. نماز شب كه بر پيغمبر واجب بوده و خدا از او خواست كه «نِصفه اوانقص منه الا قليلا» كه نيمي از شب يا اندكي كمتر از آن را قرآن و نماز بخواند. خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «ان ربك يعلم أنك تقوم ‌ادني من ثلثي الليل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذين معك» 

حضرت علي (ع‌) در يكي از جنگها مي‌گويد كه همه خوابيده بودند اما پيغمبر مشغول عبادت بود: لقدر أيتنا و ما فينا قائم الا رسول الله (ص) تحت الشجرة يصلي و يبكي حتي اصبح‌. در ميان ما تنها كسي كه ايستاده و زير يك درخت نماز مي‌خواند و تا صبح گريه مي‌كرد، پيامبر بود. ابوذر هم كه خود آيتي در زهد و عبادت بود مي‌گويد: شبي با آن حضرت نماز مي‌خواندم‌، آن قدر ايستاد و نماز خواند كه ‌من خسته شده سرم را به ديوار گذاشتم‌. همين نماز شب بود كه پيامبر را به مقام محمود، يعني مقام شفاعت رساند و اين سفارش حق تعالي بود كه‌: و من الليل فتهجد به نافلة لك عسي أن يبعثك مقاما محمودا. نافله شب را به جاي آر باشد كه خداوند تو را به مقام محمود برساند.

پيامبر رحمت‌

خداوند در قرآن مي‌فرمايد: و ما أرسلناك الا رحمة للعالمين‌. پيامبر رحمت بدين معناست كه آن‌ حضرت هيچ گاه از مردم خشمگين نمي ‌شد، به ويژه در اموري كه مربوط به آموزش دين به آنان بود. در نقلها دارد كه فكان لايبغضه شي‌ء و لايستفزه‌. و دارد كه كان اوسع الناس صدرا. و نيز دارد كه قد وسع ‌الناس منه بَسطه و خلقه فصار لهم أبا. همه اين عبارات به معناي آن است كه حضرت سعه صدر كامل براي دريافت سخنان مردم داشت و سر فرصت به هدايت آنان مي‌پرداخت‌. پيامبر رحمت بدان معنا بود كه بت پرستان را هم كه آزارش مي‌دادند نفرين نمي‌كرد و مي ‌فرمود: خداوندا! قوم مرا هدايت كن‌. وقتي به حضرت گفتند مشركين را نفرين كنيد، حضرت فرمود: اني لم ‌أبعَث‌ لعانا و انما بعِثت رحمة‌ً .

تأثير پيامبر تنها در مسلمانان نبوده و نيست‌. بعثت حضرت ختمي مرتبت‌، براي همه عالم رحمت بوده ‌و اين رحمت همچنان مستدام است‌.

مردمداري‌

مردمداري براي هر قشري به گونه ‌اي خاص معنا دارد براي يك رهبر، براي يك خطيب‌، براي يك امام‌ جماعت مسجد يا كاسب‌، رفتارهاي خاصي مي‌تواند سبب جذب مردم شود. پيامبر حتي در عبادت هم مردم را خسته نمي‌كرد. شنيده نشده است كه پيامبر نماز جماعتش طولاني باشد. البته از اينكه كسي هم تندتند نماز بخواند بدش مي ‌آمد و تذكر مي‌داد. درباره حضرت آمده است كه‌: يكثر الذكر، يقل‌ّ اللعن‌، يطيلالصلاة‌، يقصر الخطبة و كان لايأنف و لايستكبر. يمشي مع الارملة والمسكين فيقضي له حاجته‌. فراوان‌ ياد خدا مي‌كرد، لعنت كمتر مي‌كرد، نمازش را با آرامش مي‌خواند، خطبه نمازش كوتاه بود، تكبر نداشت‌، با فقرا و يتيمان مي‌نشست و نياز آنها را برآورده مي‌كرد.

در همين حال‌، انتظار احترام هم از مردم نداشت‌. خدا البته از مردم مي‌خواست حرمت پيامبر را نگهدارند. اما خود پيامبر پايبند احترامات رسمي نبود. از اين كه كسي جلوي پايش بلند شود، كراهت‌ داشت‌. اين خودش محبت بيشتري در مردم ايجاد كرده بود. يك نمونه جالب از مردمداري همين است كه وقتي نماز مي‌خواند و صداي گريه بچه ‌اي مي‌آمد، سوره‌هاي كوچك را مي‌خواند تا نماز تمام شود. وقتي علت را پرسيدند، فرمود اگر نماز را طول مي‌ دادم ‌حواس مادرش پرت مي‌شد.

حضرت حتي سراغ ضعيف ‌ترين آدمها را مي‌گرفت‌: زن سياهپوستي در مدينه بود كه كارهاي مسجد را مي‌كرد. چند روزي خبري از او نشد. حضرت سراغ گرفت‌، گفتند: مرد. حضرت فرمودند شما با اينكارتان مرا آزار داديد كه خبر نكرديد. در اصل مردم تصور كرده بودند اين شخص اين اندازه ارزش ‌ندارد كه پيامبر (ص‌) براي او خبر كنند. حضرت فرمود اكنون قبر او را به من نشان دهيد. قبر را نشان دادند. حضرت به سراغ قبر او رفت و بر او درود فرستاد .

کد خبر 367608

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha